محل تبلیغات شما


ورود اعضا


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود




میزان رضایتمندی شما از مطالب سایت:





تبليغات
محل تبلیغات شما

شرق : حافظه تک‌تک خشت‌های دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، خاطرات مردی را به یاد می‌آورند که روزگاران پرشماری از سال‌های عمرش را تا واپسین روزهای هفته دوم شهریورماه، صبورانه و فروتنانه در دانشگاه تهران زیست و تمام عمر را برای اعتلای عدالت و علم حقوق این مرزوبوم وقف کرد. 13 شهریور است. ساعت به 9 نزدیک می‌شود. کوچه‌های منتهی به دانشکده حقوق دانشگاه تهران و خیابان پرخاطره 16 آذر میزبان وکلا و حقوقدانان پیر و جوانی است که برای بدرود آخر با استاد دیرین خود سریع گام برمی‌دارند و به جمعیت ملحق می‌شوند. تمام شاگردان، حقوقدانان، استادان، دوستان و یارانی که همه‌زمانی از محضر بی‌بدیل استاد، علم آموخته‌اند آمده‌اند تا با پیکر استادشان، با پیکر پدر پیر فرزانه‌شان وداع کنند. گزارش تشییع پیکر مردی که دانش حقوق ایران سخت به او مدیون است و نوشتن درباره وداع آخرین با مردی که تولدش سرآغاز یک عمر تلاش بود و صداقت که پشت‌سر نام شهیرش در علم حقوق تکرار می‌شود ساده نیست. باید در عین حال که مانع سرازیرشدن اشک‌هایت می‎‌شوی به دل جمعیت بزنی و درباره انسانی که استاد مسلم بسیاری از وکلای نام‌آور ایران بوده است و وکالت، شهرتش را وامدار تلاش‌ها و کتاب‌های متعدد اوست صحبت کنی؛ وکلایی که به اذعان خودشان، داشته‌های حقوقی‌شان را در محضر این مرد آموخته‌اند و حقوق را در کلاس او مشق کرده‌اند و امروز آمده‌اند تا در وداعی شایسته و بایسته با استادشان خداحافظی کنند و بعد از اقامه نماز بر پیکر خستگی‌ناپذیرش او را تا خانه ابدی‌اش همراهی کنند... .
ساعت 9 بار نواخت
مقابل دانشکده حقوق و علوم سیاسی خیل عظیمی از شاگردان و حقوقدانان در سکوتی سهمگین به جایگاه چشم دوخته‌اند. دوستداران استاد با اندوهی عمیق کنار هم ایستاده‌اند و در انتظارند تا برای آخرین‌بار با استاد خود که اکنون در آرامش تابوت چوبی خفته است وداع کنند. خانواده داغدیده‌اش در جایگاه نشسته‌اند و سران لشگری و کشوری برای تسلای دل بازماندگان و یادگارانش، حضور دارند. پیکر استاد با احترام به جایگاه منتقل می‌شود و در سکوت غمگینانه سوگواران بر زمین می‌نشیند. تابوت ملبس به پرچم ایران است که استاد تمام زندگی‌اش را وقف اعتلا و بالندگی آن کرد. رنگ سپید پرچم سطح تابوت را می‌پوشاند و سرخ و سبز دیواره‌ها را. سخنرانی‌ها و خوانش پیام‌های تسلیت آغاز می‌شود و در پایان همسر دکتر کاتوزیان، با نثار گل بر تابوت استاد، راه را برای سوگواران می‌گشاید.  پیام تسلیت رییس‌جمهوری حقوقدان، پیام تسلیت سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و پیام تسلیت رییس دانشگاه تهران توسط دکتر سیداحمدرضا خضری، مشاور رییس و مدیرکل حوزه ریاست و روابط‌عمومی دانشگاه تهران به نیابت از سرپرست وزارت علوم و ریاست دانشگاه تهران قرائت می‌شود.  در میان میهمانان حجت‌الاسلام مجید انصاری معاون پارلمانی رییس‌جمهوری، حجت‌الاسلام محمدحسن ابوترابی‌فرد نایب‌رییس اول مجلس، محمد گودرزی وزیر ورزش‌وجوانان، الهام امین‌زاده معاون حقوقی ریاست‌جمهوری، آیت‌الله مصطفی محقق‌داماد، حجت‌الاسلام دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات، رمضان‌زاده سخنگوی دولت اصلاحات، غلامحسین الهام سخنگوی دولت دهم، بهمن کشاورز رییس اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای ایران (اسکودا)، نجفی‌توانا رییس کانون وکلا، دکتر حسین صفایی استاد حقوق، گلدوزیان استاد حقوق، دکتر آشوری استاد حقوق، رییس کانون سردفتران و دفتریاران و شمار کثیری از شاگردان و هواداران استاد حضور دارند که برای بدرقه پیکرش آمده‌اند.
مرا سرباز عدالت بنامید
آنچه از شخصیت یگانه دکتر امیرناصر کاتوزیان بر همگان پوشیده مانده تلاش و فداکاری عظیم او برای عدالت است. به گفته نزدیک‌ترین دوستان استاد، دکتر کاتوزیان همیشه در محافل خصوصی و جمع‌های دوستانه درخواست می‌کرده که او را سرباز عدالت بنامند. راوی در پاسخ به سوالم که چرا سرباز عدالت؟ گفت: «اتفاقا ما هم گفتیم استاد حالا چرا سرباز عدالت؟ سیمرغ عدالت را انتخاب کنید که ایشان با چهره‌ای گشاده گفت: نه، من همیشه می‌خواهم یک سرباز باقی بمانم.»
درودیان: سرافرازم که با ظلم درافتاده‌ام
نقل قول مستقیمی از دکتر کاتوزیان را برایتان می‌گویم که در روز تشییع، سوگواران برای یکدیگر پیامک می‌کردند. مضمون پیامک این بود: «سعی من بر این است که قوانین را محترم شمارم و نظم را نگاه دارم، ولی این شکیبایی هم برای خود حدی دارد؛ همین که با ستمی آشکار روبه‌رو شوم در پشت سدهای شهرت و رسم و رویه قضایی و صنایع ادبی و منطقی فرو نمی‌مانم. از هر وسیله که علم حقوق در اختیارم نهاده است بر آن قاعده می‌کوبم تا از رونق و جلا بیفتد، اگر بتوان از آن می‌گذرم و اگر چندان صریح باشد که واماندم، سرافرازم که با ظلم درافتاده‌ام. آسودگی‌ام آنجاست که غباری بر چهره عدالت نبینم.» در ادامه مراسم از دکتر حسنعلی درودیان، استاد پیشکسوت دانشکده حقوق درخواست می‌شود برای ایراد سخنان به جایگاه بیاید. او در آغاز گفت: «اگر درخواست این امر بس مشکل را پذیرفتم، به این دلیل بود که خواست دکتر کاتوزیان چنین بود و آن‌را به کرات به این بنده یعنی به دبیر خود، هنگامی که مدیر گروه بود و معاون خویش به وقتی که رییس دانشکده بود، تکلیف کرده بود.» او در ادامه درحالی‌که می‌گریست، گفت: «دریغ و صد دریغ امروز در آستانه پاییز 1393 همنوا با مولانا باید بگوییم عجب آن دلبر زیبا کجا شد!/ عجب آن سرو خوش بالا کجا شد! میان ما که شمعی نور می‌داد/ کجا شد، ‌ای عجب بی‌ما کجا شد.»
شاگردان؛ عزیزترین کسان کاتوزیان
«اقدس تهرانی‌کاتوزیان» همسر دکتر هم در ادامه با صدایی لرزان گفت: «سلام بر شاگردان استاد. عزیزترین کسان برای استاد. دکتر همیشه عاشق دانشگاه بود. حتی وقتی که بازنشسته‌اش کردند گفت دانشکده حقوق ارث پدر هیچ‌کس نیست؛ از آن دانشجوست، از آن آنهایی است که می‌خواهند چیزی یاد بگیرند و بعدها باعث افتخار ایران شوند. شاگردانی دارم که افتخار من هستند. من دخترعموی دکتر هستم. ما سال 1333 با هم ازدواج کردیم. به‌ دلایل زیادی به هم نزدیک نبودیم، اما عشق بود؛ عشق بود که بعد از 60 سال زندگی هنوز وجود داشت.» تهرانی در ادامه گفت: «او برای من شوهر، پدر و یک‌دوست صمیمی و یار بود. زندگی ما خیلی شیرین بود؛ اوایل که ازدواج کردیم رفتیم اراک، بچه‌ها کوچک بودند. من 20ساله بودم و دکتر 23 ساله.» همسر مرحوم کاتوزیان افزود: «وقتی می‌خواست استخدام شود، چون نیاز مالی داشتیم و قبل از ازدواج فقط 21سال داشت، در 21سالگی کسی را استخدام نمی‌کردند، دکتر اولین و آخرین دروغش را گفت؛ گفت من 25ساله هستم. بزرگترها راهنمایی‌اش کردند که تو لیاقتش را ‌داری که در 21سالگی در دادگستری استخدام شوی. در اراک استخدام شد. بعد آمدیم تهران به تحصیلش ادامه داد. تمام زندگی‌اش وقف درس و عشق به شاگردانش بود. با وجودی که در این روزهای آخر خیلی ضعیف شده بود، همچنان می‌گفت به دانشگاه می‌روم. دانشگاه خانه من است.» او ادامه داد: «یک آرزو هم داشت که الحمدلله برآورده شد، و آن نوه کوچولویی بود که خدا شش‌ماه پیش به ما داد. آقا متین. یادگار دکتر کاتوزیان. دیگر عرضی ندارم جز اینکه درس‌هایتان را که می‌خوانید با همان عشقی که دکتر می‌گفت، باشد. پول را خدا می‌رساند.» از همسر استاد می‌پرسم در تمام سال‌هایی که با او زندگی کردید لحظه‌ای پیش آمد که پشیمان شوید؟ با غمی بزرگ به اندازه تنهایی دکتر می‌گوید: «هرگز پشیمان نشدم. همیشه عاشق بودیم و همه‌چیز عشق بود» بعد از اشک‌ها و لبخندهایی که پس از نقل خاطرات سبز حضور در زمان حیات پربرکتش، بر چهره سوگواران می‌نشیند، پیکر استاد در میان اندوه فراوان شاگردان و سوگواران بر زمین آرام می‌گیرد. به امامت آیت‌الله مصطفی محقق‌داماد، آخرین نماز بر پیکرش اقامه می‌شود. تابوت لااله‌الاالله گویان به هوا می‌خیزد و دست‌به‌دست، بر شانه‌های شاگردان و سوگواران استاد تشییع می‌شود و به قطعه نام‌آوران بهشت زهرا منتقل می‌شود تا در جوار حق آرام گیرد. به اقرار همه، تقوا، وارستگی، صداقت و عدالت‌طلبی استاد است که در یادها مانده و اشک را بر چشم‌ها و غم را بر دل‌ها نشانده است.





 معاون پارلمانی وزیر ارشاد با بیان اینکه منویات و راهبردهای فرهنگی مقام معظم رهبری سرلوحه کار وزارت ارشاد است، گفت: هیچ بحثی درباره استیضاح آقای جنتی در مجلس توسط هیچ گروه سیاسی مطرح نیست.


صفحه قبل 1 صفحه بعد

RSS

Powered By
loxblog.Com